جا مانده از قافله شهداء...

جا مانده از قافله شهداء...

پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.
سید شهیدان اهل قلم؛ شهید آوینی

پیام های کوتاه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ادبیات عرب» ثبت شده است

 «بسمه تعالی شأنه» 


قَالَ لَهُ (الامام الجواد علیه‌السلام) رَجُلٌ‏ أَوْصِنِی! 

قَالَ علیه‌السلام وَ تَقْبَلُ؟ 

قَالَ نَعَمْ. 

قَالَ تَوَسَّدِ الصَّبْرَ وَ اعْتَنِقِ الْفَقْرَ وَ ارْفَضِ الشَّهَوَاتِ وَ 

خَالِفِ الْهَوَى وَ اعْلَمْ أَنَّکَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَیْنِ اللَّهِ فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ. 


تحف العقول ؛ ص ۴۵۵ 


ترجمه روایت 

مردى به آن حضرت گفت: مرا اندرز و سفارش فرما.

فرمود: آیا تو اندرز می‌پذیرى؟ گفت: آرى! 

آنگاه امام جواد علیه السّلام فرمود: 

صبر را بالش خود ساز 

و با فقر دست در آغوش بگیر (با فقر معانقه کن) 

و شهوت‌‏ها را دور ساز 

و با هواى نفس مخالفت ورز 

و بدان که همواره در دیدرس خدایى، 

پس ببین چگونه باید باشى.


تجزیه و ترکیب 

قَالَ = فعل ماضی 

لَهُ‏ = جار و مجرور متعلق به «قال» (مرجع ضمیر امام جواد علیه‌السلام است) 

رَجُلٌ‏ = فاعل «قال» و مرفوع 

أَوْصِنِی = فعل امر + فاعلش «أنت» مستتر + مفعول به محلا منصوب 

- کل جمله «اوصنی» مفعول بها برای «قال» و محلا منصوب 

قَالَ = فعل و فاعلش «هو» مستتر 

علیه = جار و مجرور، خبر مقدم، متعلق به افعال عموم محذوف 

السلام = مبتدای مؤخر و مرفوع 

کل جمله «علیه‌السلام» معترضه و بدون محل 


وَ = برای این واو ٣ احتمال مطرح می‌کنیم. 

     احتمال اول : واو حرف عطف باشد و «تقبل» رو به جمله مقدر عطف کند، مثلا؛ «إنْ اُوصِکَ فهل تسمعُ و تقبلُ؟» 

     احتمال دوم : واو استیناف باشد و استفهام از لحن و سیاق کلام فهمیده شود؟ 

     احتمال سوم : واو، مبدله - جانشین - همزه استفهام باشد. (بیان این واو در کتاب مغنی اللبیب، باب اول، ذیل بحث حرف واو بیان شده) 

تَقْبَلُ = فعل مضارع و مرفوع 

قَالَ = فعل و فاعلش «هو» مستتر 

نَعَمْ = حرف جواب، مقول قول قال محلا منصوب 

قَالَ = فعل و فاعلش «هو» مستتر 

تَوَسَّدِ = فعل امر باب تَفَعُّل و مجزوم، صیغه ٧، فاعلش «أنتَ» مستتر 

الصَّبْرَ = مفعول به «توسد» و منصوب 

وَ = حرف عطف 

اعْتَنِقِ = فعل امر باب افتعال و مجزوم، صیغه ٧، فاعلش «أنت» مستتر 

الْفَقْرَ = مفعول به «اعتنق» و منصوب 

وَ = حرف عطف 

ارْفَضِ = فعل امر ثلاثی مجرد و مجزوم، صیغه ٧، فاعلش «أنتَ» مستتر 

الشَّهَوَاتِ = مفعول به «ارفض» و منصوب 

وَ = حرف عطف 

خَالِفِ = فعلا امر باز افعال و مجزوم، صیغه ٧، فاعلش «أنتَ» مستتر 

الْهَوَى = مفعول به «خالف» و تقدیرا منصوب 

وَ = حرف عطف 

اعْلَمْ = فعل امر ثلاثی مجرد و مجزوم، صیغه ٧، فاعلش «أنتَ» مستتر 

أَنَّکَ = حرف مشبهة بالفعل + اسمش محلا منصوب 

لَنْ = حرف ناصبه فعل مضارع (فعل را به معنای استقبال می‌برد) 

تَخْلُوَ = فعل مضارع منصوب + فاعلش «أنتَ» مستتر 

مِنْ عَیْنِ = جار و مجرور، متعلق به «لن تخلو» 

اللَّهِ = مضاف الیه و مجرور 

فَانْظُرْ = حرف عطف + فعل امر ثلاثی مجرد و مجزوم + فاعلش «أنتَ» مستتر 

کَیْفَ = خبر مقدم «تکون» محلا منصوب 

تَکُونُ = فعل مضارع ناقصه + اسمش «أنتَ» مستتر 

«کیف تکون» مفعول به «اُنظُر» است و محلا منصوب. («کیف» فعل «انظر» را معلق کرده است) 

۰ نظر ۱۷ خرداد ۹۶ ، ۱۴:۰۴