پیام‌رسان‌ها

چند کلام حرف حساب!

  • ۱۰:۲۱

چند کلام حرف حساب!

«بسمه تعالی شأنه»

سُئِلَ الصَّادِقُ علیه السَّلامُ: عَلَى أَیِّ شَیءٍ بَنَیتَ عَمَلَکَ؟ قَالَ: عَلَى أَربَعَةِ أَشیَاءَ؛ عَلِمتُ أَنَّ رِزقِی لَا یَأکُلُهُ غَیرِی فَوَثِقتُ بِهِ وَ عَلِمتُ أَنَّ عَلَیَّ أُمُوراً لَا یَقُومُ بِأَدَائِهَا غَیرِی فَاشتَغَلتُ بِهَا وَ عَلِمتُ أَنَّ المَوتَ یَأخُذُنِی بَغتَةً فَاستَعدَدتُ لَهُ وَ عَلِمتُ أَنَّ اللَّهَ مُطَّلِعٌ عَلَیَّ فَاستَحیَیتُ مِنه‏.

 

ترجمه روایت 

امام صادق (علیه السلام) پرسیده شد: عمل خود را بر چه اساس بنا نهاده‌ای؟ فرمودند: بر چهار چیز:

  1. دانستم که روزی‌ام را غیر از من نمی‌خورد، پس به آن اطمینان کردم.
  2. دانستم که کارهایی بر عهده‌ی من است که دیگری آن‌ها را انجام نمی‌دهد، پس به آن‌ها مشغول شدم.
  3. دانستم که مرگ ناگهان به سراغم می‌آید، پس برای آن آماده شدم.
  4. دانستم که خداوند نسبت به من و کارهایم آگاه و مطلع است، پس از او شرم کردم.

این روایت بیانگر پایه‌های ایمان، توکل، مسئولیت‌پذیری، آمادگی برای آخرت و مراقبت از اعمال در محضر خداوند است.

 

تجزیه و ترکیب

سُئِلَ = فعل ماضی مجهول. 
الصَّادِقُ = نائب فاعل و مرفوع.
علیه = جار و مجرور، خبر مقدم و محلا مرفوع، متعلق به افعال عموم محذوف.
السَّلامُ = مبتدای مؤخر و مرفوع.
•    جمله «علیه السَّلامُ» = معترضه و بدون محل اعرابی. 
عَلَى = حرف جار.
أَیِّ = مجرور به حرف جار.
شَیءٍ = مضاف إلیه و مجرور.
جار و مجرور «عَلَى  أَیِّ شَیءٍ» متعلق به فعل «بَنَیتَ» است. 
بَنَیتَ = فعل ماضی معلوم + (ضمیر مرفوعی متصل) محلا مرفوع.
عَمَلَکَ = مفعول به و منصوب + مضاف إلیه و محلا مجرور.
قَالَ = فعل ماضی + فاعلش ضمیر «هو» و محلا مرفوع، مرجع ضمیر: «الصادق علیه السلام». 
عَلَى = جار. 
أَربَعَةِ = مجرور به حرف جار. 
أَشیَاءَ = مضاف الیه و مجرور، به خاطر غیرمنصرف بودن، فتحه نیابی گرفته است. (تنوین هم نگرفته است)
جار و مجرور «عَلَى أَربَعَةِ أَشیَاءَ» متعلق به فعل محذوف «بَنَیتُ» می‌باشد که به خاطر قرینه حذف شده است. 
عَلِمتُ = فعل ماضی معلوم + (ضمیر مرفوعی متصل) محلا مرفوع.
أَنَّ = حرف مشبهة بالفعل.
رِزقِی = اسم «أنّ» و تقدیرا منصوب + مضاف إلیه و محلا مجرور
لَا یَأکُلُهُ = حرف نفی + فعل مضارع للغائب و مرفوع + مفعول به و محلا منصوب.
غَیرِی = فاعل و تقدیرا مرفوع + مضاف الیه و محلا مجرور. 
فَ = حرف عطف.
وَثِقتُ = فعل ماضی معلوم + (ضمیر مرفوعی متصل) محلا مرفوع.
بِهِ = جار و مجرور، متعلق به «وَثِقتُ» 
•    جمله «وَثِقتُ بِهِ» به جمله «عَلِمتُ أَنَّ رِزقِی...» عطف شده است. 
•    جمله «عَلِمتُ أَنَّ رِزقِی... فَوَثِقتُ بِهِ» بدل از «أَربَعَةِ أَشیَاءَ» است و محلا مجرور.  
وَ = حرف عطف. 
عَلِمتُ = فعل ماضی معلوم + (ضمیر مرفوعی متصل) محلا مرفوع.
أَنَّ = حرف مشبهة بالفعل.
عَلَیَّ = جار و مجرور، خبر مقدم «أَنَّ» و محلا مرفوع، متعلق به افعال عموم محذوف.
أُمُوراً = اسم «أنّ» و منصوب. 
لَا یَقُومُ = حرف نفی + فعل مضارع للغائب و مرفوع.
بِأَدَائِهَا = جار و مجرور + مضاف الیه و محلا مجرور.
جار و مجرور متعلق به «لَا یَقُومُ» 
غَیرِی = فاعل و تقدیرا مرفوع + مضاف الیه و محلا مجرور.
فَ = حرف عطف.
إشتَغَلتُ = فعل ماضی معلوم + (ضمیر مرفوعی متصل) محلا مرفوع.
بِهَا = جار و مجرور متعلق به «إشتَغَلتُ»
•    جمله «إشتَغَلتُ بِهَا» به جمله «عَلِمتُ أَنَّ عَلَیَّ أُمُوراً...» عطف شده است.
•    جمله «عَلِمتُ أَنَّ عَلَیَّ أُمُوراً... فَاشتَغَلتُ بِهَا» عطف به «عَلِمتُ أَنَّ رِزقِی... فَوَثِقتُ بِهِ» شده و محلا مجرور.  
وَ = حرف عطف.
عَلِمتُ = فعل ماضی معلوم + (ضمیر مرفوعی متصل) محلا مرفوع.
أَنَّ = حرف مشبهة بالفعل.
المَوتَ = اسم «أنّ» و منصوب.
یَأخُذُنِی = فعل مضارع للغائب و مرفوع + فاعلش ضمیر «هو» و محلا مرفوع، مرجع ضمیر: «المَوتَ» + مفعول به و محلا منصوب.
بَغتَةً = حال از «هی» که مرجعش «المَوتَ» است و منصوب. 
فَ = حرف عطف.
إستَعدَدتُ = فعل ماضی معلوم + (ضمیر مرفوعی متصل) محلا مرفوع.
لَهُ = جار و مجرور متعلق به «إستَعدَدتُ»
•    جمله «إستَعدَدتُ لَهُ» به جمله «عَلِمتُ أَنَّ المَوتَ یَأخُذُنِی...» عطف شده است.
•    جمله «عَلِمتُ أَنَّ المَوتَ یَأخُذُنِی... فَاستَعدَدتُ لَهُ» عطف به «عَلِمتُ أَنَّ عَلَیَّ أُمُوراً... فَاشتَغَلتُ بِهَا» شده و محلا مجرور.  
وَ = حرف عطف.
عَلِمتُ = فعل ماضی معلوم + (ضمیر مرفوعی متصل) محلا مرفوع.
أَنَّ = حرف مشبهة بالفعل.
اللَّهَ = اسم «أنّ» و منصوب.
مُطَّلِعٌ = خبر «أنّ» و مرفوع.
عَلَیَّ = جار و مجرور متعلق به «مُطَّلِعٌ».
فَ = حرف عطف.
إستَحیَیتُ = فعل ماضی معلوم + (ضمیر مرفوعی متصل) محلا مرفوع.
مِنه= جار و مجرور متعلق به «إستَحیَیتُ».
•    جمله «إستَحیَیتُ مِنه» به جمله «عَلِمتُ أَنَّ اللَّهَ مُطَّلِعٌ...» عطف شده است.
•    جمله «عَلِمتُ أَنَّ اللَّهَ مُطَّلِعٌ... فَاستَحیَیتُ مِنه» عطف به «عَلِمتُ أَنَّ المَوتَ یَأخُذُنِی... فَاستَعدَدتُ لَهُ» شده و محلا مجرور.  

 

منبع حدیث

📚 مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ؛ ج‏12 ؛ ص172؛ ح 13806 (مؤسسة آل البیت علیهم السلام)
📚  بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏75، ص: 228، ح: 100.
📚 إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی)، ج‏1، ص: 188
📚 شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج‏2، ص: 97
📚 مجموعة ورام، ج‏2، ص: 9

پ.ن: در برخی از منابع اختلاف در تعبیر وجود دارد و حتی در بعضی این عبارت را از غیر اهل بیت علیهم السلام نقل کرده‌اند. 

با حسین (ع) همراه شویم

  • ۰۸:۱۹

بسمه تعالی شأنه

فلیرحل معنا

بخشی از خطبه امام حسین علیه السلام هنگام خروج از مکه و حرکت به سمت عراق:

لَمّا عَزَمَ عَلَى الخُروجِ إلَى العِراقِ قامَ خَطیباً فَقالَ .... مَن کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفسَهُ[1] فَلیَرحَل مَعَنَا فَإِنَّنِی رَاحِلٌ مُصبِحاً إِن شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى‌.

 

ترجمه روان روایت

هنگامی که قصد کرد از [مکه] خارج شود و به سمت عراق برود در حالی که خطبه می‌خواند ایستاد، سپس گفت:

.... هر کس که در راه ما، خونِ قلبش را فدا می‌کند و خودش را آماده‌ی ملاقات با خداوند می‌کند، با ما همراه شود؛ پس قطعا من صبح فردا[2] حرکت خواهم کرد ان شاء الله تعالی.

 

تجزیه و ترکیب روایت

لَمّا = ادات شرط زمانی غیر جازم (مانند «أیّانَ» و «إذا»)، ظرف زمان یا همان مفعولٌ فیه و محلا منصوب، متعلق به «عَزَمَ». [در اینکه عاملش فعل موجود در جمله‌ی شرط است یا جمله‌ی جواب اختلاف نظر وجود دارد.[3]]

عَزَمَ = فعل ماضی للغائب + فاعلش «هو» مستتر و محلا مرفوع.

عَلَى = حرف جر.

الخُروجِ = مجرور به حرف جر.

«علی الخروج» متعلق به «عَزَمَ».

إلَى = حرف جر.

العِراقِ = مجرور به حرف جر.

«إلَى العِراقِ» متعلق به «الخُروجِ».

قامَ = فعل ماضی للغائب + فاعلش «هو» مستتر و محلا مرفوع.

خَطیباً = حال از فاعل «قام» و منصوب.

فَ = حرف عطف.

قالَ = فعل ماضی للغائب + فاعلش «هو» مستتر محلا مرفوع و این جمله معطوف است به جمله «قام».

مَن = ادات شرط اسمی، مبتدا و محلا مرفوع.

کَانَ = فعل ناقصه ماضی للغائب + اسم «کان»، «هو» مستتر و محلا مرفوع.

بَاذِلًا = خبر «کان» و منصوب.

فِینَا = جار و مجرور، متعلق به « بَاذِلًا».

مُهجَتَهُ = مفعول به «بَاذِلاً» و منصوب + مضاف إلیه و محلا مجرور.

وَ = حرف عطف.

مُوَطِّناً = معطوف به «بَاذِلًا» و منصوب.

عَلَى = حرف جر.

لِقَاءِ = مجرور به حرف جر.

اللَّهِ = مضاف إلیه و مجرور.

نَفسَهُ= مفعول به «مُوَطِّناً» و منصوب + مضاف إلیه و محلا مجرور.

  • در مورد خبر ادات شرط اسمی «مَن» چند نظر است؛[4]
    • جمله شرط، خبر است و محلا مرفوع.
    • جمله جزاء (جواب)، خبر است و محلا مرفوع.
    • جمله شرط و جزاء با هم، خبر است و محلا مرفوع.

فَ = فاء رابطه (حرف ربط) بین جمله‌ی شرط و جمله‌ی جزاء.

لیَرحَل = فعل امر للغائب + فاعلش «هو» مستتر و محلا مرفوع.

مَعَنَا = مفعول فیه (ظرف مکان است متعلق به «لیَرحَل») و منصوب + مضاف إلیه و محلا مجرور.

فَ = فاء عطف یا فاء تعلیل یا فاء استیناف. (هر سه مورد محتمل است)

إِنَّنِی = حرف مشبهة بالفعل + نون وقایه + اسمش و محلا منصوب 

رَاحِلٌ = خبر «إنَّ» و مرفوع. فاعلش «أنا» مستتر است و محلا مرفوع. عائد خبر به مبتداست.

مُصبِحاً = حال از «أنا» که فاعل «راحل» است و منصوب.

إِن = حرف شرط.

شَاءَ = فعل ماضی للغائب.

اللَّهُ = فاعل «شاءَ» و مرفوع.

تَعَالَى‌ = فعل و فاعل «هو» مستتر و محلا مرفوع. جمله «تعالی» جمله‌ی حالیه برای «اللَّهُ».

 

 دریافت عکس (کم حجم)

 دریافت عکس با کیفیت

جهت مشاهده‌ی شرح و توضیح این بخش از کلام نورانی حضرت سیدالشهداء علیه السلام در کلام رهبر انقلاب اسلامی -آیت الله خامنه‌ای حفظه الله-، کلیک کنید.

 

[1] تعبیر «توطین نفس» با توجه به استعمالات آن و معانی‌ای که در کتب لغت آمده به این معناست که شخص بنای خودش را بر کاری قرار دهد، خودش را تشویق و مجبور به انجام کاری بکند، خودش را مهیّای انجام کاری بکند.

[2] ترجمه‌ی دقیق این بخش «درحالی‌که صبح‌کننده‌ام عازم هستم» می‌شود؛ زیرا «مصبح» حال است نه مفعول فیه.

پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.
سید شهیدان اهل قلم؛ شهید آوینی
پیام‌رسان‌ها
طراحی توسط کرار اللهم عجل لولیک الفرج