بسمه تعالی شأنه
بخشی از خطبه امام حسین علیه السلام هنگام خروج از مکه و حرکت به سمت عراق:
لَمّا عَزَمَ عَلَى الخُروجِ إلَى العِراقِ قامَ خَطیباً فَقالَ .... مَن کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفسَهُ[1] فَلیَرحَل مَعَنَا فَإِنَّنِی رَاحِلٌ مُصبِحاً إِن شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى.
ترجمه روان روایت
هنگامی که قصد کرد از [مکه] خارج شود و به سمت عراق برود در حالی که خطبه میخواند ایستاد، سپس گفت:
.... هر کس که در راه ما، خونِ قلبش را فدا میکند و خودش را آمادهی ملاقات با خداوند میکند، با ما همراه شود؛ پس قطعا من صبح فردا[2] حرکت خواهم کرد ان شاء الله تعالی.
تجزیه و ترکیب روایت
لَمّا = ادات شرط زمانی غیر جازم (مانند «أیّانَ» و «إذا»)، ظرف زمان یا همان مفعولٌ فیه و محلا منصوب، متعلق به «عَزَمَ». [در اینکه عاملش فعل موجود در جملهی شرط است یا جملهی جواب اختلاف نظر وجود دارد.[3]]
عَزَمَ = فعل ماضی للغائب + فاعلش «هو» مستتر و محلا مرفوع.
عَلَى = حرف جر.
الخُروجِ = مجرور به حرف جر.
«علی الخروج» متعلق به «عَزَمَ».
إلَى = حرف جر.
العِراقِ = مجرور به حرف جر.
«إلَى العِراقِ» متعلق به «الخُروجِ».
قامَ = فعل ماضی للغائب + فاعلش «هو» مستتر و محلا مرفوع.
خَطیباً = حال از فاعل «قام» و منصوب.
فَ = حرف عطف.
قالَ = فعل ماضی للغائب + فاعلش «هو» مستتر محلا مرفوع و این جمله معطوف است به جمله «قام».
مَن = ادات شرط اسمی، مبتدا و محلا مرفوع.
کَانَ = فعل ناقصه ماضی للغائب + اسم «کان»، «هو» مستتر و محلا مرفوع.
بَاذِلًا = خبر «کان» و منصوب.
فِینَا = جار و مجرور، متعلق به « بَاذِلًا».
مُهجَتَهُ = مفعول به «بَاذِلاً» و منصوب + مضاف إلیه و محلا مجرور.
وَ = حرف عطف.
مُوَطِّناً = معطوف به «بَاذِلًا» و منصوب.
عَلَى = حرف جر.
لِقَاءِ = مجرور به حرف جر.
اللَّهِ = مضاف إلیه و مجرور.
نَفسَهُ= مفعول به «مُوَطِّناً» و منصوب + مضاف إلیه و محلا مجرور.
-
در مورد خبر ادات شرط اسمی «مَن» چند نظر است؛[4]
- جمله شرط، خبر است و محلا مرفوع.
- جمله جزاء (جواب)، خبر است و محلا مرفوع.
- جمله شرط و جزاء با هم، خبر است و محلا مرفوع.
فَ = فاء رابطه (حرف ربط) بین جملهی شرط و جملهی جزاء.
لیَرحَل = فعل امر للغائب + فاعلش «هو» مستتر و محلا مرفوع.
مَعَنَا = مفعول فیه (ظرف مکان است متعلق به «لیَرحَل») و منصوب + مضاف إلیه و محلا مجرور.
فَ = فاء عطف یا فاء تعلیل یا فاء استیناف. (هر سه مورد محتمل است)
إِنَّنِی = حرف مشبهة بالفعل + نون وقایه + اسمش و محلا منصوب
رَاحِلٌ = خبر «إنَّ» و مرفوع. فاعلش «أنا» مستتر است و محلا مرفوع. عائد خبر به مبتداست.
مُصبِحاً = حال از «أنا» که فاعل «راحل» است و منصوب.
إِن = حرف شرط.
شَاءَ = فعل ماضی للغائب.
اللَّهُ = فاعل «شاءَ» و مرفوع.
تَعَالَى = فعل و فاعل «هو» مستتر و محلا مرفوع. جمله «تعالی» جملهی حالیه برای «اللَّهُ».
جهت مشاهدهی شرح و توضیح این بخش از کلام نورانی حضرت سیدالشهداء علیه السلام در کلام رهبر انقلاب اسلامی -آیت الله خامنهای حفظه الله-، کلیک کنید.
[1] تعبیر «توطین نفس» با توجه به استعمالات آن و معانیای که در کتب لغت آمده به این معناست که شخص بنای خودش را بر کاری قرار دهد، خودش را تشویق و مجبور به انجام کاری بکند، خودش را مهیّای انجام کاری بکند.
[2] ترجمهی دقیق این بخش «درحالیکه صبحکنندهام عازم هستم» میشود؛ زیرا «مصبح» حال است نه مفعول فیه.