جا مانده از قافله شهداء...

جا مانده از قافله شهداء...

پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.
سید شهیدان اهل قلم؛ شهید آوینی

پیام های کوتاه

بسمه تعالی شأنه

فلیرحل معنا

بخشی از خطبه امام حسین علیه السلام هنگام خروج از مکه و حرکت به سمت عراق:

لَمّا عَزَمَ عَلَى الخُروجِ إلَى العِراقِ قامَ خَطیباً فَقالَ .... مَن کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفسَهُ[1] فَلیَرحَل مَعَنَا فَإِنَّنِی رَاحِلٌ مُصبِحاً إِن شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى‌.

 

ترجمه روان روایت

هنگامی که قصد کرد از [مکه] خارج شود و به سمت عراق برود در حالی که خطبه می‌خواند ایستاد، سپس گفت:

.... هر کس که در راه ما، خونِ قلبش را فدا می‌کند و خودش را آماده‌ی ملاقات با خداوند می‌کند، با ما همراه شود؛ پس قطعا من صبح فردا[2] حرکت خواهم کرد ان شاء الله تعالی.

 

تجزیه و ترکیب روایت

لَمّا = ادات شرط زمانی غیر جازم (مانند «أیّانَ» و «إذا»)، ظرف زمان یا همان مفعولٌ فیه و محلا منصوب، متعلق به «عَزَمَ». [در اینکه عاملش فعل موجود در جمله‌ی شرط است یا جمله‌ی جواب اختلاف نظر وجود دارد.[3]]

عَزَمَ = فعل ماضی للغائب + فاعلش «هو» مستتر و محلا مرفوع.

عَلَى = حرف جر.

الخُروجِ = مجرور به حرف جر.

«علی الخروج» متعلق به «عَزَمَ».

إلَى = حرف جر.

العِراقِ = مجرور به حرف جر.

«إلَى العِراقِ» متعلق به «الخُروجِ».

قامَ = فعل ماضی للغائب + فاعلش «هو» مستتر و محلا مرفوع.

خَطیباً = حال از فاعل «قام» و منصوب.

فَ = حرف عطف.

قالَ = فعل ماضی للغائب + فاعلش «هو» مستتر محلا مرفوع و این جمله معطوف است به جمله «قام».

مَن = ادات شرط اسمی، مبتدا و محلا مرفوع.

کَانَ = فعل ناقصه ماضی للغائب + اسم «کان»، «هو» مستتر و محلا مرفوع.

بَاذِلًا = خبر «کان» و منصوب.

فِینَا = جار و مجرور، متعلق به « بَاذِلًا».

مُهجَتَهُ = مفعول به «بَاذِلاً» و منصوب + مضاف إلیه و محلا مجرور.

وَ = حرف عطف.

مُوَطِّناً = معطوف به «بَاذِلًا» و منصوب.

عَلَى = حرف جر.

لِقَاءِ = مجرور به حرف جر.

اللَّهِ = مضاف إلیه و مجرور.

نَفسَهُ= مفعول به «مُوَطِّناً» و منصوب + مضاف إلیه و محلا مجرور.

  • در مورد خبر ادات شرط اسمی «مَن» چند نظر است؛[4]
    • جمله شرط، خبر است و محلا مرفوع.
    • جمله جزاء (جواب)، خبر است و محلا مرفوع.
    • جمله شرط و جزاء با هم، خبر است و محلا مرفوع.

فَ = فاء رابطه (حرف ربط) بین جمله‌ی شرط و جمله‌ی جزاء.

لیَرحَل = فعل امر للغائب + فاعلش «هو» مستتر و محلا مرفوع.

مَعَنَا = مفعول فیه (ظرف مکان است متعلق به «لیَرحَل») و منصوب + مضاف إلیه و محلا مجرور.

فَ = فاء عطف یا فاء تعلیل یا فاء استیناف. (هر سه مورد محتمل است)

إِنَّنِی = حرف مشبهة بالفعل + نون وقایه + اسمش و محلا منصوب 

رَاحِلٌ = خبر «إنَّ» و مرفوع. فاعلش «أنا» مستتر است و محلا مرفوع. عائد خبر به مبتداست.

مُصبِحاً = حال از «أنا» که فاعل «راحل» است و منصوب.

إِن = حرف شرط.

شَاءَ = فعل ماضی للغائب.

اللَّهُ = فاعل «شاءَ» و مرفوع.

تَعَالَى‌ = فعل و فاعل «هو» مستتر و محلا مرفوع. جمله «تعالی» جمله‌ی حالیه برای «اللَّهُ».

 

 دریافت عکس (کم حجم)

 دریافت عکس با کیفیت

جهت مشاهده‌ی شرح و توضیح این بخش از کلام نورانی حضرت سیدالشهداء علیه السلام در کلام رهبر انقلاب اسلامی -آیت الله خامنه‌ای حفظه الله-، کلیک کنید.

 

[1] تعبیر «توطین نفس» با توجه به استعمالات آن و معانی‌ای که در کتب لغت آمده به این معناست که شخص بنای خودش را بر کاری قرار دهد، خودش را تشویق و مجبور به انجام کاری بکند، خودش را مهیّای انجام کاری بکند.

[2] ترجمه‌ی دقیق این بخش «درحالی‌که صبح‌کننده‌ام عازم هستم» می‌شود؛ زیرا «مصبح» حال است نه مفعول فیه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۰۳ ، ۰۸:۱۹

 

بسمه تعالی شأنه

امام سجاد علیه السلام (در دعای ابوحمزه ثُمالی):

وَ أَعْلَمُ .... وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَةِ. 

 

ترجمه روایت

امام سجاد علیه السلام در دعای ابوحمزه ثُمالی می‌فرماید:

و می‌دانم .... و [می‌دانم] کسی که به سوی تو سفر می‌کند، راهش نزدیک است [و سریع می‌رسد].

 

تجزیه و ترکیب روایت

وَ = حرف عطف (به حسب ما قبل)

أَعْلَمُ = فعل مضارع مرفوع + فاعلش «أنا» مستتر.

وَ = حرف عطف

أَنَّ = حرف مشبهة بالفعل.

الرَّاحِلَ = اسم «أنّ» و منصوب. 

إِلَیْکَ = جار و مجرور متعلق به «الرَّاحِلَ».

قَرِیبُ = خبر «أنّ» و مرفوع.

الْمَسَافَةِ = مضاف إلیه و مجرور.

  • عبارت «أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَةِ» تأویل به مفرد می‌رود و عطف به مفعولٌ به «أَعْلَمُ» در جملات قبل می‌شود و محلا منصوب.

 

توضیح حدیث

خداوند مهربان، در دسترس و نزدیک است، برای رسیدن به او نیازی به طی کردن مسافت و پشت سر گذاشتن جاده و کوه و دشت و دمن نیست؛ اگر قصد رسیدن به خدا را داریم، خودش فرموده که مرا صدا بزنید و با من مناجات کنید؛ «وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنِّى قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَان؛ وقتی بندگانم درباره‌ی من از تو می‌پرسند، از قول من بگو: «نزدیکم من! همیشه هم، دعای دعاکننده را وقتی فقط مرا بخواند، سریع جواب می‌دهم.»» (بقره/186)

برای دیدن توضیحات بیشتر اینجا کلیک کنید.

 دریافت عکس (کم حجم)

 دریافت عکس با کیفیت

 

منبع حدیث

📚  الإقبال بالأعمال الحسنة (ط - الحدیثة)؛ ج1؛ ص158.

https://lib.eshia.ir/71423/1/158

📚  بحار الأنوار (ط دار الاحیاء التراث)؛ ج‏95؛ ص83.

https://lib.eshia.ir/71860/95/83

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۰۲ ، ۱۵:۲۱

 

 

 

 

 

 

 

بسمه تعالی شأنه

امام رضا علیه السلام:

دَخَلتُ عَلَى أَبِی الحَسَنِ عَلِیِّ بنِ مُوسَى الرِّضَا ع فِی آخِرِ جُمُعَةٍ مِن شَعبَانَ فَقَالَ لِی یَا أَبَا الصَّلتِ إِنَّ شَعبَانَ قَد مَضَى أَکثَرُهُ وَ هَذَا آخِرُ جُمُعَةٍ مِنهُ ..... و أَکثِر مِن أَن تَقُولَ فِیمَا بَقِیَ مِن هَذَا الشَّهرِ اللَّهُمَّ إِن لَم تَکُن قَد غَفَرتَ لَنَا فِی مَا مَضَى مِن شَعبَانَ فَاغفِر لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنهُ.

 

ترجمه روایت

در آخرین جمعهٔ ماه شعبان نزد ابو الحسن – علی بن موسی الرضا – علیه السلام رفتم. ایشان به من فرمود:

ای اباصَلت همانا بیشتر [روزهای] ماه شعبان گذشت و این [جمعه]، آخرین جمعهٔ ماه شعبان است. (حضرت دستورات و نکاتی به ایشان می‌فرماید؛ از جمله اینکه :) در مابقی این ماه، دعای «اللَّهُمَّ إِن لَم تَکُن قَد غَفَرتَ لَنَا فِی مَا مَضَى مِن شَعبَانَ فَاغفِر لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنهُ» - خداوندا اگر در روزهای گذشته ماه شعبان مرا نبخشیدی و مورد غُفران تو قرار نگرفتم، پس در مابقی این ماه مرا ببخش - را زیاد بخوان.

 

تجزیه و ترکیب روایت

دَخَلتُ = فعل و فاعلش ضمیر متصل «تُ» محلا مرفوع.  

عَلَى = حرف جر.

أَبِی = مجرور به حرف جر.

  • جار و مجرور متعلق به «دَخَلتُ»

الحَسَنِ = مضاف الیه و مجرور.

عَلِیِّ = عطف بیان «ابی الحسن» و مجرور.

بنِ = عطف بیان «علیّ» و مجرور.

مُوسَى = مضاف الیه و تقدیرا مجرور.

الرِّضَا = نعت (صفت) «ابی الحسن» و مجرور.

علیه = جار و مجرور – خبر مقدم و محلا مرفوع.

السلام = مبتدای مؤخّر و مرفوع

فِی = حرف جر.

آخِرِ = مجرور به حر جر.

جُمُعَةٍ = مضاف الیه و مجرور.

مِن = حرف جر.

شَعبَانَ = مجرور به حرف جر - به خاطر غیر منصرف بودن (علت منع صرف: علمیت + الف و نون زائده که قبلش بیش از دو حرف است) به جای کسره، فتحه گرفته است.

  • «من شعبان» = جار و مجرور، متعلق به عام محذوف، صفت «آخر جمعة» [آخرین جمعه‌ای که این چنین صفت دارد از ماه شعبان است].

فَ = حرف عطف.

قَالَ = فعل و فاعلش هو مستتر.

لِی = جار و مجرور متعلق به «قال».

یَا = حرف نداء.

أَبَا = منادی مضاف و منصوب.

الصَّلتِ = مضاف الیه و مجرور.

  • جمله «قال لی یا أبا الصلت....» عطف به جمله « دَخَلتُ عَلَى أَبِی الحَسَنِ....»
  • جمله «یا أبا الصلت إنَّ....» جمله مفعول بها برای «قال» و محلا منصوب.

إِنَّ = حرف مشبهة بالفعل.

شَعبَانَ = اسم «إنّ» و منصوب.

قَد = حرف تحقیق.

مَضَى = فعل ماضی.

أَکثَرُ = فاعل «مَضَى» و مرفوع.

هُ = مضاف الیه و مبنی بر ضمّ، محلا مجرور.

وَ = حرف عطف، مبنی بر فتح.

هَذَا = مبتدا و محلا مرفوع.

آخِرُ = خبر و مرفوع، مضاف.

جُمُعَةٍ = مضاف الیه و مجرور.

مِنهُ = جار و مجرور، متعلق به عام محذوف، صفت «آخر جمعة» [آخرین جمعه‌ای که این چنین صفت دارد از ماه شعبان است].

فَ = حرف عطف.

أَکثِر = فعل امر + فاعلش «أنتَ» مستتر.

مِن = حرف جر.

أَن = حرف ناصبه مصدریه.

تَقُولَ = فعل مضارع منصوب + فاعلش «أنتَ» مستتر.

  • «أَن تَقُولَ» تأویل به مصدر می‌رود و محلا مجرور به حرف جر «من» است.
  • جمله «أکثِر مِن....» عطف به جملات قبل – که ذکر نشده – می‌شود.

فِیمَا = جار و مجرور، متعلق به «تقول».

بَقِیَ = فعل و فاعلش «هو» مستتر. «هو» عائد صله به موصول است.

مِن = حرف جر و مبنی.

هَذَا = مجرور به حرف جر، مبنی و محلا مجرور.

الشَّهرِ = عطف بیان از «هذا» و مجرور.

  • جمله «بقی من هذا الشهر» جمله صله است برای «ما» موصول و محلی از اعراب ندارد.

اللَّهُمَّ = منادی معرفه، مبنی بر رفع، محلا منصوب + «م» عوض از «یا» (حرف نداء) محذوف.  

إِن = حرف شرط.

لَم = حرف نفی.

تَکُن = فعل مضارع مجزوم به «لم»  و اسمش «أنتَ» مستتر و محلا مرفوع.

قَد = حرف تحقیق.

غَفَرتَ = فعل ماضی و فاعلش ضمیر «ت».

لَنَا = جار و مجرور متعلق به «غفرت».

فِی = حرف جر.

مَا  = مجرور به حرف جر، مبنی، محلا مجرور.

مَضَى = فعل ماضی و فاعلش «هو». «هو» عائد صله به موصول است.

مِن = حرف جر.

شَعبَانَ = مجرور به حرف جر، به خاطر غیر منصرف بودن (علت منع صرف: علمیت + الف و نون زائده که قبلش بیش از دو حرف است) به جای کسره، فتحه گرفته است.

«من شعبان» = متعلق به «مضی».

فَ = فاء جواب شرط (فاء رابطه).

اغفِر = فعل امر و فاعلش «أنتَ» مستتر و محلا مرفوع.

لَنَا = جار و مجرور متعلق به «اغفر».

فِیمَا = جار و مجرور.

بَقِیَ = فعل ماضی و فاعلش «هو». «هو» عائد صله به موصول است.

مِنهُ = جار و مجرور متعلق به «بقی».

جمله «اللَّهُمَّ إِن لَم تَکُن قَد غَفَرتَ لَنَا....» جمله مفعول بها برای «تقول» و محلا منصوب.

 دریافت عکس (کم حجم)

 دریافت عکس با کیفیت

 

منبع حدیث

📚  الإقبال بالأعمال الحسنة (ط - الحدیثة) ؛ ج‏1 ؛ ص42.

📚  عیون أخبار الرضا علیه السلام ؛ ج‏2 ؛ ص51.

📚  وسائل الشیعة ؛ ج‏10 ؛ ص301.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۰۱ ، ۱۰:۲۲

 

 

بسمه تعالی شأنه

 

امیرالمؤمنین علی علیه السلام: 

بِئْسَ الْغَرِیمُ النَّوْمُ یُفْنِی قَصِیرَ الْعُمُرِ وَ یُفَوِّتُ کَثِیرَ الْأَجْرِ.

 

ترجمه روایت

از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است: خواب، بد طلبکارى است، عمر کوتاه را نابود می‌کند و پاداش بسیار را از بین مى‌برد (باعث از دست رفتن اجر و ثواب بسیاری می شود).

 

تجزیه و ترکیب

بِئْسَ = از افعال ذَمّ

الْغَرِیمُ = فاعل و مرفوع

النَّوْمُ = مخصوص به ذم

در مورد اعراب مخصوص اختلاف وجود دارد و دو ترکیب برای آن مطرح است؛

اول:

«النوم»، مبتدای مؤخر [و مرفوع] و جمله «بئس الغریم»، خبر مقدم باشد [و محلا مرفوع]. در این صورت، در مجموع یک جمله اسمیه داریم. (النومُ بئس الغریمُ) رابط بین مبتدا و خبر، شمولیت «غریم» نسبت به «نوم» است.

دوم:

«النوم»، خبر است [و مرفوع] برای مبتدای محذوف (از موارد وجوب حذف مبتدا) – در جمله ما «هو» [محلا مرفوع] - این مبتدای محذوف رابط از جمله خبریه به مبتدا است. در این صورت یک جمله فعلیه داریم و یک جمله اسمیه.

سوم:

«النوم»، خبر است [و مرفوع] برای مبتدای محذوف (المذموم یا الممدوح) – در جمله ما «المذموم» [و مرفوع] - این مبتدای محذوف رابط از جمله خبریه به مبتدا است. در این صورت یک جمله فعلیه داریم و یک جمله اسمیه.

چهارم:

«النوم»، بدل از «الغریم» است (بدل کل از کل) و در اعراب تابع مبدل منه است (مرفوع).

برای هر کدام از این ترکیب های ذکر شده در بالا، نقاط قوت و ضعف مطرح شده است.

یُفْنِی = فعل مضارع للغائب و مرفوع. + فاعلش ضمیر «هو» و محلا مرفوع، مرجع ضمیر: «النوم».

قَصِیرَ = مفعول به و منصوب.

الْعُمُرِ = مضاف الیه و مجرور.

وَ = حرف عطف.

یُفَوِّتُ = فعل مضارع للغائب و مرفوع. + فاعلش ضمیر «هو» و محلا مرفوع، مرجع ضمیر: «النوم».

کَثِیرَ = مفعول به و منصوب.

الْأَجْرِ = مضاف الیه و مجرور.

دریافت عکس

📚  غرر الحکم و درر الکلم، ص 310، ح 33.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۰۰ ، ۱۹:۳۷

 

بسمه تعالی شأنه

امیرالمؤمنین علی علیه السلام: 

لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ‏ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِض‏. 

 

ترجمه روایت 

اگر کارهای مستحبی (نافله ها) باعث ضربه زدن به کارهای واجب می شود، آن مستحبات، باعث نزدیک شدن [به خداوند متعال] نمی شود.

 

تجزیه و ترکیب

لا = لای نفی جنس. 

قربة = اسم «لا» نفی جنس، مبنی بر فتح، محلا منصوب.  

بالنوافل =  جار و مجرور متعلق به عام محذوف [مثلا «کان» یا «کائن» یا چیزی که معنایی شبیه این ها دارد و دلالت بر ثبوت و وجود می کند مثل «مستقر»] خبر «لا» نفی جنس و مرفوع.

إذا = ادات شرط اسمی، غیر جازم. مفعول فیه (ظرف) متعلق به «أضرّت» و محلا منصوب.  اضافه شده به جمله «أضرّت بالفرائض».

أضرّت = ماضی + فاعلش ضمیر «هی» و محلا مرفوع، مرجع ضمیر: «النوافل». 

بالفرائض = جار و مجرور متعلق به «أضرّت».

جمله «أضرّت بالفرائض» = مضاف الیها و محلا مجرور.

 

📚 نهج البلاغة (للصبحی صالح) ؛ ص475 ؛ ح 39

 

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۹ ، ۲۳:۳۴